شب نهم ماه مبارک رمضان با حنانه و...
امسال ماه مبارک با فصل گرم تابستان برابر شده است و در طول روز کار در بیرون و در این گرما خیلی سخت و طاقت فرسا شده است.مخصوصآ مامان لیلا
ولی شبها بعد از افطار هوا خیلی خوبه.در شب نهم ماه مبارک رمضان بعد از افطار به اتفاق حنانه کوچولوو مامان لیلا و عمو اسماعیل و خاله مژگان رفتیم پارک پلیس. کلی بازی والیبال و بد مینتون .... بعد از اون توی هوای خنک پارک با حنانه جان قدم زدیم نکته قابل توجه :چند وقتیه که حنانه به گوشی موبایل sonyعلاقه پیدا کرده و هر جایی میریم حتمآ گوشی خودش رو باید همراهش ببره.نکته : وقتی ما سرگرم بازی بودیم حنانه گوشی رو گرفته بود و داشت صحبت میکرد:الو. سلام .خوبی؟کلماتی که وقتی گوشی رو گوشش هست به کار میبره و مابقی صحبتهاشم خارجیه....و هرکس تو پارک این صحنه رو میدید قربون صدقه دختر گلم میرفت اینقدر که بامزه صحبت میکنه. خلاصه اینقدر فعالیت ورزشی انجام دادیم که حنانه جان خوابش گرفته بود و موقع سوار شدن و در حال برگشت به خانه توی ماشین و بغل مامان لیلا خوابش برد.شب بخیر عسل مامان و بابا