حنانهحنانه، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

حنانه نفس مامان و بابا

حنانه و صحبت با خدا....

  امروز به مطلبی برخورد کردم که خیلی زیبا بود دلم نیومد تو وبلاگ دخترم قرار ندم مطمئنم تو هم روزی مثل  بابایی از خوندن نوشته های زیر آروم میشی و لذت می بری  ... گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم گفتی: فانی قریب .:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::. گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش می‌شد بهت نزدیك شم گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::. گفتم: این هم توفیق می‌خواهد! گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::. گفتم: معلومه كه دوست دار...
17 تير 1393

به دنیا آمدن دخترگلمون حنانه

با سپاس و شکر خدای متعال... بعد از 9 ماه چشم انتظاری...در ساعت 15:30 دقیقه بعد ازظهر روز سه شنبه مورخ 07/06/1391 هجری شمسی برابر با 10 شوال 1433 هجری قمری و 28 آگوست 2012 میلادی در محل بیمارستان الغدیر تهران حنانه کوچولو چشم به جهان گشود.(نفس بابا خوش اومدی) با آمدنت همه خرسند و خوشحال شدیم.به همه لقب جدید دادی.پدر.مادر.بابا بزرگ.مادر بزرگ.عمو.دایی.عمه.خاله و ..... خداجون صد هزار مرتبه شکرت به خاطر سلامتی مامان لیلا و حنانه کوچولو
16 تير 1393